363

قرار نبود این وبلاگ مال تو باشه. حتی اگر پارسال از من میپرسیدن جیمینا برای تو چی و کیه؟ میگفتم یه دوست خیلی کم مثلا! قلبم برای تو نمی زد دقیقا یک سال پیش که تولد سنجاب آبی بود و من داشتم سعی میکردم باهاش حرف بزنم و بهش نشون بدم دوستش دارم! که این عجیبه خیلی که اون شب من توی بغل تو، از عشق یک طرفه م به سنجاب آبی گریه میکردم تا خودش بیاد و من برم توی بغل اون و اون بفهمه دوست داشتنم رو و خب کاری هم از دستش برنیاد. و خب حالا قلب من فقط برای توئه و تو اونقدر برام پررنگی که حتی یادم نمونه تولد اون رو و این عجیب نیست؟! کی فکرشو میکرد حتی برای ثانیه ای که اینجوری بشه همه چیز؟(!)


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها